6 ماهگیت مبارک عزیترینم
6 ماه پیش چنین روزی یه فرشته کوچولوی ناز نازی نفس مامانی و بابایی شد....6 ماه از باهم بودنمون گذشت و چه زود میگذره زمان.خدای مهربونو هزاران بار شاکرم بخاطر وجودت مامانی.همیشه این فکر اذیتم میکنه که من تونستم از لحظه لحظه با تو بودن نهایت استفاده رو ببرم؟لحظه هایی که دیگه هیچوقت تکرار نمیشه عزیزم با وجود تو تحمل سختی و مشکلات برای من و بابایی خیلی راحت تره.همه ی تلاشمون برای راحتی و آسایش توست. امروز من بابایی شمارو بردیم بهداشت برای زدن واکسنت از اینکه باید دوباره درد میکشیدی خیلی ناراحت بودیم.ولی مامانی اینا همه بخاطر خودته و سلامتیت.بابایی ام که پیشمون بود قبل واکسن کلی پاهاتو ماساژ داد و باهات بازی کرد.خیلی گریه نکردی عشقم.بعدشم بغل ...
نویسنده :
مامان مهسا
22:26